وبگاه دینی ، فرهنگی و اجتماعی بازتاب روستای دمیلو
نوشته شده در تاريخ جمعه 26 ارديبهشت 1393برچسب:, توسط جابر |

الحمد الله و الصلاة و السلام علی رسول الله و بعد :
برادر و خواهر مسلمان ! عبرتها به سخن آمدند ! کجاست گوش های شنوا ؟ حقایق آشکار شدند کجایند پژوهشگران ؟ راه روشن و نمایان است کجایند قدم زنندگان ؟ با این سرعت به کجا می روی ؟ به بهشت یا جهنم ؟ آیا می دانی لحظه لحظه ی زندگی تو را ثبت می کنند و گفته هایت را جمع می کنند و نیت و اراده تو را می دانند و حرکات و سکنات تو محاسبه می شوند ؛ « ایحسب الانسان ان یترک سدی » موی سفید تو را به نزدیک شدن سفر خبر می دهد ، پیش رویت منازل و گردنه های بی شماری است که ناچار باید آنها را طی کنی ، پس ، از خواب گران برخیز و از غفلت باز آی .
اولین گردنه مرگ
خداوند از آن به مصیبت یاد می کند « ان انتم ضربتم فی الارض فاصابتکم مصیبة الموت » ( مائده / 106 )  علما می گویند شدت سکرات قابل توصیف نیست ؛ مگر برای کسی که آن را بچشد ، کسی که آنرا احساس نکرده گمان می کند مانند سایر دردهاست ، درد سکرات بر روح هجوم می آورد و همه اعضا را در بر می گیرد ، رگ و پی و همه عصب ها و مفاصل و جزء جزء بدن را پوشش می دهد از بالای سر تا پایین قدمین ، با هیچ مثالی نمی توان آن را تبیین نمود . بزرگان می فرمایند : شدت سکرات از ضربه شمشیر و اره شدن با اره ها و قیچی شدن شدیدتر است ، جسم که تنها با روح در ارتباط است این قدر بر آن تأثیر دارد ، چه می گویی وقتی که همه درد ها بر خود روح فرود آیند . کسی که به مصیبت گرفتار آید با زبان فریاد و جیغ می زند تا زنده بماند ؛ اما محتضر صدایش قطع می شود و فریاد او را کسی نمی شنود ؛ زیرا شدت سختی ها بر او غالب شدند و قلب او را درد شدید فرا گرفته و همه مواضع بدن او را تحت پوشش قرار داده است . همه اعضا و جوارح ضعیف شده اند و قوت و توانی برای فریاد زدن باقی نمانده است . اما درد ، عقل و شعور را بی هوش و زبان را گنگ کرده و اطراف و جوانب بدن را ضعیف کرده است ؛ لکن توانایی ندارد ، اگر کوچکترین قدرتی برایش باقی بود صدای دردناک و هولناکی از او شنیده می شد . اما محتضر رنگ باخته است و درد همه اعضای بدن او را فرا گرفته تا آنجا که دیده گان او به بالا خیره شده اند و زبان به ته چسپیده و انگشتان وی سبز شده اند و جسد غرق در عرق و خیس شده و اعضا کم کم می میرند . اول قدمها سست و سرد می شوند سپس ساق و بعد از آن ران ها و بعد آن بر همه اعضا ، سکرات جاری می شود . مصیبت پشت مصیبت ، تا آخر اینکه به حلقوم می رسد این زمان نظر از دنیا ، اهل و عیال و زن و فرزند بسته می شوند و درب توبه نیز بسته می شود . دومین گردنه قبر : حضرت عثمان ( رض ) چون بر قبری می ایستاد چنان گریه می کرد که محاسن او خیس می شد . به او گفته شد از یاد آوری بهشت و جهنم چنین نمی گریی چه شده که قبر را دیده ای و گریانی ؟ فرمود : « از رسول اکرم ( ص ) شنیدم که فرمود : قبر اولین منزل آخرت است کسی که از آن نجات نیافت بعد از آن سختی و مصیبت فراوان می بیند ( ترمذی )  براء بن عازب می فرماید : چون پیامبر ( ص ) بر کنار قبری می نشست می فرمود : « از عذاب قبر به خدا پناه ببرید » چند بار تکرار می کرد . چون میت در قبر گذاشته می شود ، روح به جسد بر می گردد ، دو فرشته نزد او می آیند از او می پرسند : پروردگارت کیست ؟ می گوید : پروردگار من الله است . دین تو چیست ؟ می گوید : دین من اسلام است . می گویند : نظر تو درباره این شخص که به سوی شما مبعوث شده چیست ؟ می گوید او رسول خداست می گویند : علمت چیست ؟ می گوید کتاب خدا را خواندم و به آن ایمان آوردم ، منادی از آسمان ندا می دهد : بنده ام راست گفت از بهشت برایش فرش کنید و از بهشت او را بپوشانید و دری از بهشت برایش بگشایید ، این زمان قبر او تا جایی که چشمش کار می کند گشایش می یابد . این هنگام مردی با چهره ای زیبا و لباس مزین و بوی معطر پیش او ظاهر می شود و می گوید : بشارت باد به تو به آسانی بعد از این روز می گوید : تو کیستی که چهره  تو  منبع نور و بشارت و خیر است ؟ می گوید من عمل صالح تو هستم . می گوید خدایا زودتر قیامت را بر پا کن تا من به اهل و عیالم برسم ... اما وقتی کافری دفن می شود روح به جسد بر می گردد و دو فرشته نزد او می نشینند و از او می پرسند پروردگار تو کیست ؟ می گوید : های های نمی دانم . می پرسند دین تو چیست ؟ می گوید : های های نمی دانم ، می پرسند کسی که به سوی شما مبعوث شده کیست ؟ می گوید نمی دانم . منادی از آسمان ندا می دهد : او دروغ می گوید از جهنم برای او فرش کنید و دروازه های از آنجا برایش بگشایید . قبر بر او تنگ می شود تا آنجا که پهلوهایش درهم می شکند ، مردی بی نهایت زشت روی نزد او حاضر می شود که پوشش و بوی بدی دارد می گوید : تو را بشارت باد به سیاه روزی که به آن وعده داده شده بودی ؟ می گوید : تو کیستی که چنین چهره بد و پیام بدی داری ؟ می گوید من عمل بد تو هستم ، می گوید خدایا قیامت را بر پا نکن .... ( ابوداود )  آری ! اینگونه به اهل جنت در قبرهایشان نعمت و به اهل جهنم در قبرهایشان عذاب می رسد ، تا آن زمان که اسرافیل در صور بدمد و برای قیام قیامت ندا در دهد . برادر و خواهر گرامی ! به ندای پروردگارت گوش فرا ده که می فرماید : « در صور دمیده می شود پس همه کسانی که در آسمانها و زمین اند می میرند مگر کسانی که خدا بخواهد ، سپس بار دیگر در صور دمیده می شود ناگهان همگی به پا می شوند و در انتظار حساب و جزاء هستند » ( زمر / 68 ) خداوند در سوره یسین این روز را چنین توصیف می کند : « بار دیگر در صور دمیده می شود ناگهان از قبرها شتابان به سوی ( دادگاه ) پروردگارشان می روند می گویند : وای بر ما چه کسی ما را از مرقدمان مبعوث کرد. » ( یسین / 51 )  مردم از قبرها بر آن عقیده ای که بر آن مردند مبعوث می شوند . کسانی که بر بدی و شر مردند همانگونه حشر می شوند و کسانی که بر خیر مردند نیز بر خیر حشر می شوند که به این سوء خاتمه یا حسن خاتمه می گویند . خداوند می فرماید : « کسانی که ربا می خوردند ( روز قیامت ) بر نمی خیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماس شیطان دیوانه شده » ( بقره / 275 )  آن حضرت ( ص ) می فرماید : « نوحه گر از قبرش بلند می شود در حالی که غبار آلود و پریشان است و بر آن پرده لعنت خدا افکنده شده و زره آتشین بر تن دارد و دستهایش بالای سر او هستند و فریاد می زند : واویلا » داستان صحابه ای را بشنوید که هنگام سفر حج وفات نمود ؛ آن حضرت ( ص )‌ فرمود : « او را با آب و سدر بشویید و در لباسش کفن کنید و عطر نزنید و سرش را نپوشید که روز قیامت لبیک گویان حشر می شود » ( مسلم )
حشر
بعد از مبعوث شدن و حشر همه انسانها از اول تا آخر ، پدر و فرزند ، قاتل و مقتول ، ظالم و مظلوم ، همه و همه در میدانی جمع می شوند « قل ان الاولین و الاخرین * لمجموعون الی میقات یوم معلوم » ؛ همه انسان ها از اول تا آخر آنها در روز مشخصی در میدانی جمع می شوند . همه انسان ها عریان ، سر لخت و پا لخت محشور می شوند . عایشه ( رض ) پرسید : یا رسول الله ! اگر عریان محشور شوند زن و مرد یکدیگر را نگاه نمی کنند ؟ آن حضرت ( ص ) فرمود : ای عایشه ! کار سخت تر از آن است که کسی به فکر نگاه کردن به دیگری باشد » ( متفق علیه ) ابن عباس می فرماید : همه محشور می شوند حتی حشرات و حیوانات « و اذا الوحوش حشرت » ؛ در آن هنگام وحوش جمع می شوند ( تنویر/ 5 ) درباره این روز خدا می فرماید : « آن روز هر مادر شیر ده کودک شیر خوارش را فراموش می کند و هر بارداری جنین خود را بر زمین می نهد مردم را مست می بینی ؛ در حالی که مست نیستند ، ولی عذاب خدا شدید است » ( حج / 2 ) « آن روز که هر شخصی جدال کنان از ذات خود حاضر می شود و هر شخصی به تمام و کامل جزا داده شود بر آنچه عمل کردند و هیچ ظلمی نشوند » . ( نحل / 111 ) « و در این روز هیچ دوستی کمترین کمکی به دوستش نمی کند و از هیچ سو یاری نمی شود » ( دخان / 41 ) هر کسی می گوید نفس خودم ، نفس خودم ! خورشید به فاصله چند میل رسیده و عرق ، انسان ها را فرا گرفته انسان هایی تا زانو و برخی تا سینه و برخی تا گوشها و برخی همه تن در عرق غرق می شوند . آن حضرت ( ص ) فرمود : « مردم بر سه دسته روز قیامت حشر می شوند گروهی بر پاهای خود راه می روند برخی به زانوها و برخی دیگر بر چهره ها . صحابه ای عرض کرد چگونه بر چهره راه می روند ؟ آن حضرت ( ص ) فرمود : آن ذاتی که قادر است انسان را بر قدم هایش ببرد بر چهره ها نیز راه می برد » ( ترمذی ) 

منبع : کتاب از قبر به بهشت یا جهنم
تالیف : محمد جمالزهی



نوشته شده در تاريخ جمعه 26 ارديبهشت 1393برچسب:, توسط عبدالجواد یزدانفر |

اما غرور اهل عصیان از مؤمنین ، که می گویند خدا بخشنده و مهربان است و ما به عفو او امیدواریم  : آنان بر این گفته توکل کرده و از انجام اعمال اهمال ورزیدند . این گفته در حوزه ی امیدواری در دین ، ستوده شده است و رحمت خدا گسترده و وسیع است و نعمت او همگان را شامل می شود و کرم و بذل او عام است و ما مؤمنان موحد با توسل به ایمان و کرم و احسان از پیشگاه او آرزوی عفو داریم . چه بسا که منشأ این امیدواری در عین عصیان ، دستاویز قرار دادن پدران و مادرانشان باشد و این نهایت فریب خوردن است ؛ زیرا نه تنها نیاکان آنان با این که اهل صلاح و تقوا بوده اند ، در عین حال از خشم خدا نیز بیمناک بوده اند ، بلکه ابلیس ، قیاس و استدلال نادرست آنان را در نظرشان زیبا جلوه داده مبنی بر این که : چون شخصی فردی را دوست بدارد ، حتماً فرزندانش را نیز دوست می دارد و از آنجایی که خداوند پدران شما را دوست داشته ، پس شما را نیز دوست می دارد و لذا نیازی به عبادت ندارید ! آنان بر این اساس توکل کرده و درباره ی خدا فریب خوردند و بیچارگان ندانستند که نوح علیه السلام ، مصمم بود که فرزندش را در کشتی سوار کند ، ولی خدا او را منع فرمود و فرزندش را بدتر از سایر قومش غرق گردانید . و این گروه ندانستند که پیامبر خدا ( ص ) ، از خداوند درخواست کرد که در زیارت قبر مادرش و استغفار برای او به حضرت اجازه دهد و خداوند به او اجازه ی زیارت قبر مادرش را داد ، ولی اجازه ی استغفار نداد ! و هم قول خدا را فراموش کرده اند : ( وَ لٰا تَزِرُوا وٰازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرٰی ) ( انعام / 64 ) « هیچ گنهکاری گناه کسی دیگر را بر نمی دارد » ( وَ اَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسٰانِ اِلّاٰ مٰا سَعٰی ) ( نجم / 39 ) « و برای انسان نیست مگر آنچه خود تلاش کرده است . » بر این اساس کسی که می پندارد به وسیله ی تقوای پدرش نجات خواهد یافت ، مثل آن است که گمان کند با غذا خوردن پدرش او نیز سیر می شود و یا با نوشیدن پدرش از او نیز رفع تشنگی می شود ! تقوا فرض عینی است که پدر نمی تواند به جای فرزند آن را به جای آورد و به هنگام پاداش تقوا انسان از برادر ، مادر ، پدر ، همسر و فرزندش فرار می کند ، مگر بر سبیل شفاعت و اینان قول رسول خدا ( ص ) را فراموش کرده اند که فرموده است : « زیرک کسی است که نفس خود را پائین آورد و برای پس از مرگش کار کند ؛ و ناتوان و درمانده کسی است که در عین پیروی از خواهشات نفسانی ، از خدا امید عفو داشته باشد . » و خداوند فرموده است : ( اِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هٰاجَرُوا وَ جٰاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللهِ اُولٰئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللهِ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ) ( بقره / 218 ) « همانا آنان که ایمان آوردند ، و آنان که هجرت کردند و در راه خدا به جهاد پرداختند ، آن گروه رحمت خدا را امید می دارند ، و خدا بخشاینده و مهربان است . » ( جَزٰاءً بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ ) « این جزائی است که به آنان در مقابل آن چه انجام داده اند داده می شود . » آیا امیدواری جایز است ، مگر پس از آنکه عمل پیش از آن تقدیم گردد ؟! بدون شک اگر پیشاپیش رجا و امید ، عملی تقدیم نگردد ، این امیدواری ، غرور و فریبی بیش نیست و مراد از ممدوح بودن امیدواری در دین این است که خوف و حرمان را متعادل گرداند و در این تعادل فایده ای است که قرآن کریم آن را بیان فرموده ، و در افزایش امید همراه عمل ، ترغیب و تشویق کرده است .

 منبع : کتاب کشف انگیزه های غرور و فریب در انسان
 مؤلف : امام محمد غزالی
مترجم : مصطفی اربابی

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.